شب است و لحظه ی حرمان مریم

 و طفلی خفته در دامان مریم وجود نازنینش بکر و بی عیب

 خدا می داند و وجدانِ مریم مسیح خالق و پیغمبر صلح

 گلی خوشبوی از بُستانِ مریم همان طفلی که از روح خداوند

 نهالش تنجه زد در جانِ مریم نه دستی بهر تیمار وجودش